روشهاي نو، بستهبندي موفق
بستهبندي يكي از مهمترين نقاط تماس مصرفكننده با جنس هست . يك توليد، و در واقع يك صنعت زحمات فراوان زيادي مي كشند كه مال به دست مصرفكننده رسد . طراحي بسته بندي بسته بندي بعد از آن از خروج محصول از خط ساخت تا لحظهي وصال به دست مصرفكننده وظيفههاي تحت را به عهده دارد: 1 . وظيفهي حفظ و نگهداري جنس . 2 . آسان كردن كاربرد به حيث تكنيكي . 3 . ارتباط با مصرفكننده كه سواي نياز به سخن به مخاطب بگويد دربردارنده چه چيزي مي باشد . فروشندهي خاموش (بدون اينكه «كسي» را صدا كند بگويد دربردارنده «چه چيزي» هستيم و به چه شكل از اينجانب استفاده كنيد) . براي بسته بندي برنده از لحاظ نياز مخاطب: مردمان نياز دارا هستند كه بسته بندي فوراً بگويد دربردارنده چيست؟ چه حجم و وزني دارد؟ چرا كه ميخواهند ارزش و حجم را مقايسه كنند . ديزاين بايد نقش كاربردي داشته باشد و هنر را در خدمت مصرفكننده به فعاليت گيرد . كسي كه براي بسته بندي فعاليت ميكند بايستي روي صندلي مصرفكننده بنشيند و از روءيت كرد مخاطب ببيند كه آيا فوراً با ديدن بسته متوجه مواد اوليه، افزودنيها، طعمها و ساير مسايلي كه براي مخاطب اهميت داراست ميشود يا نه؟ .
1 . نقش حياتي در ارتباط بستهبندي سرنگ . 2 . تصويرسازي . 3 . اطلاعات . ولي نقش رنگ و تصوير فراموش نشود . فراموش نشود رنگ بايد ياري نمايد به انتخاب، خير اينكه مخاطب را گم راه كند . ما وقتي ببينيم اسم تجاري وظيفه خودش را صحيح انجام نميدهد، طبيعتاً كالاها تبديل به كالاهاي بينامونشان ميشوند . مثال: (روغن موتور آبي) اين حادثه سالهاي نزاع روي نوشابهها افتاده بود، نوشابهي سياه و زرد رنگ و . . . . اسم تجاري در ذهن مردم مقام خاصي را اشغال نميكند در فيض تمام مزايا يا اين كه در ارزش خلاصه ميشود و يا اين كه در شناساييهاي عام مثل داروها (قرص سردرد) . مصرفكننده در اين وضعيت نبايد گزينش كند چون توليدكننده به خودش اطمينان نداشته كه از اسم تجاري ميباشد كه يك توليدكنندهي عالي قابل شناسايي است، تاريخ مصرف و انقضاء و . . . . براي همين است كه ما معروفترين نوشابهي عالم را به رنگ نميشناسيم بلكه به اسم ميشناسيم . ما از فلسفه و ديدگاه توليدات است كه به «نام» وفاداري پيدا ميكنيم، در نگرش توليد، اولين جايي كه خودش را نشان ميدهد، بستهبندي ميباشد . آن ميزان احترامي كه مصرفكننده با طراحي بستهبندي باكيفيت و داده ها بسته به جور گشوده و بسته شدن (هر وقت يك كالايي را مي بيني انديشه كن يك بيچاره اي بايستي آن را باز كند!) انديشه توليدكننده در بستهبندي بومي است . رضايت خريدار پس از يك تجربه سبب ساز تكرار خريد و وفاداري به آن محصول ميشود . در شراي رضايت نداشته باشم مي بايست مرجعي وجود داشته باشد كه نارضايتي خودم را اعلام كنم . درصورتيكه منبع نباشد مخاطب از خريدن امتناع ميكند و به ساير نيز ميگويد نخريد . كالاهاي معتبر هميشه اين بخش را دارا هستند . ما چقدر وقت بگذاريم در مسير خريد براي بستهبندي؟ حكمي است كه به طور ميانگين در يك فروشگاه تعالي كه وارد ميشويم در ارتفاع يك دقيقه حدود 1600 نام با مخاطب بازخورد ميكند، پس مخاطب كمتر از 1 ثانيه وقت دارااست كه چشم حافظه و ذهن آن كالايي كه قضيه حيث شماست، چشم شما را بگيرد و شما را قانع نمايد كه خريد كنيد، در پروسه خريد، بستهبندي تنها كمتر از يك سري ثانيه زمان مجذوب كردن مخاطب را داراست . ممكن مي باشد گول هم بخوريم . ما بارها و بارها با جذب زيبايي هاي بسته خريد انجام داده ايم . اكنون درصورتيكه بسته را باز كرديم و رضايت به دست آمده نتيجهي موازي بودن پيام نخستين و فهم ثانويه ميباشد . در حالتي كه اين دو با نيز برخورد كنند يعني درست ميباشد و مخاطب مجدد اين كار را تكرار ميكند در غير اين چهره ديگر خريد حادثه نميافتد . حال ممكن است مجذوب بستهبندي نشويم اما محتوي درون بسته براي ما باشد و ما خريد ميكنيم روندي كه در؟ برخي از كالاها يا نام هاي تجاري دوچندان به تفكر نگهداري محفظه زيست هستند، و خير صرفا از پلاستيك، بلكه از تمام افزودني ها به كارگيري نميكنند و به سوي بستهبنديهاي ساده خيس و مواد اول قابل جذب در طبيعت ميكنند، از شرايط كنوني طرف رغبت در خريداران بهوجود آمده كه از بسته هايي كه از مواد بازيافتي استفاده كردند يا آسيب كمتر به محفظه زيست ميزنند . آنان را مي خواهند خريداري كنند . نمونه آبميوه بطري پلاستيكي ميدهند و استكان پلاستيكي طولاني تر به جاي در گذاشته پس با هر بار خريد اين محصول من دارم پلاستيك بيشتري وارد محيط زيست ميكنم . ما بايستي حمايت كنند از فرآيند توليد كالاهايي كه جراحت كمتري ميرسانند . امروزه داره درياچه ها و كپه هايي از زباله ساخت ميشود كه ارگانها حريف نيستند مگر اين كه بازيافت ما از منزل استارت شود . (آشپزخانه ما راءس كنترل آلودگي در عالم است) از همان جا بايستي تفكيك را آغاز كنيم و از طرف ديگر توليدكننده بستهبندي جراحت زدني را ايجاد نكند و مصرفكننده نيز نخرد . چرا اينقدر اسكن در بازار ما هست؟ اين زمينه يك آفت جهاني است . كسي كه پيشرو است معمولاً رهبر جامعه مي باشد و مقلدين ميخواهند يك شبه ره صدساله را بروند و پشت راز رهبر، يا اين كه همان موج، سوار ميشوند . عالي كشتي زودتر ميرسد؟! نه غلط است چون خود جمع اين زمينه را ميفهمد و مدام روي آن فرآورده به عنوان كالاي ثانويه؟ چون رقابت حقيقي وواقعي ميشود . احترام به مصرفكننده حقيقي و واقعي ميشود . و مقلدين بايستي در حوزه ارزش بجنگند . خط مش هاي زندگي، آيا مدلهاي معاش در خريدها تأثيرگذار است؟ شيوه هاي زندگي در حالا عوض شدن مي باشد . زنان اهل ايران تحصيلكرده و دانا تر از گذشته ميشوند . ارزشهاي غذايي براي خريداران مهمتر گرديده و كلاً مصرفكنندهي ما در هم اكنون رشد ميباشد . و با مرحله تدبير فراتر با موضوعات بازخورد ميكند . درصورتي كه اين روش هاي زندگي و تغييراتي كه در آتن رخداد افتاده را به صحت شناسايي نكنيم، نميتوانيم كالاهاي متفاوتي را براي شيوههاي زندگي مختلف به دست مردم برسانيم . مثال: در امر لبنيات برهه زماني ديرباز شير ماست پنير بي آلايش اما امروزه محصول ها فراوان متعددي در اكنون توليد هست و هر كدام براي يك مجموعه مخاطب و شيوهي زندگي ميباشد . شير سواي لاكتوز براي مامان اينجانب هست و شير بي نياز گرديده با كلسيم براي طفل اينجانب است كه بسته بنديهاي اين دو متعدد هست و بايد بگويد دربردارنده چه منافع و مزايايي براي خريداران خودش است . هيچ چيزي نظير دانش بازاريابي در هم اكنون حاضر در امر ايجاد و بازار اهميت ندارد . مرز و بوم ما به ساخت خيلي اهميت داده البته به علم ها طراحي بستهبندي و راه هاي نفوذ به بازار كمتر توجه ميكند .
برچسب: طراحي بسته بندي،